مدل GROW در کوچینگ
مدل GROW یکی از مدلهای کوچینگ معروف است که برای کمک به شخص برای تعیین اهداف و ارتقای عملکرد استفاده میشود.
فهرست مطالب این مقاله
Toggle- مدل GROW در کوچینگ
- Goal (هدف):
- Reality (واقعیت):
- Options (گزینهها):
- Will (اراده):
- مراحل اجرای مدل GROW
- برای مثال
- مثال دیگر
- راهنمایی بیشتری در مورد شناسایی گزینهها
- روشهایی برای انتخاب بهترین گزینه
- راهنمایی بیشتری در مورد تحلیل و بررسی گزینهها
- روشهایی برای انجام گفتگوهای مؤثر با دیگران
- مثالی از کاربرد روش GROW در زندگی روزمره
GROW مخفف Goal، Reality، Options، Will است.
در این مدل، هریک از این مراحل به شخص کمک میکند تا بهترین راهکار برای دستیابی به اهداف خود را پیدا کند.
Goal (هدف):
در این مرحله، شخص باید هدفهای خود را به صورت دقیق و واضح تعیین کند. هدفهای تعیین شده باید قابل اندازهگیری و قابل دستیابی باشند. برای مثال، به جای تعیین هدف “بهبود عملکرد در کار”، بهتر است هدف را به صورت “افزایش تعداد پروژههای انجام شده در هفته در کار” تعیین کنید.
Reality (واقعیت):
در این مرحله، شخص باید وضعیت فعلی خود را ارزیابی کند و به تفصیل بررسی کند که در حال حاضر در چه وضعیتی است. برای مثال، شخص باید از خود بپرسد که چه موانعی برای دستیابی به هدف دارد و چه منابعی برای دستیابی به هدف در دسترس دارد.
Options (گزینهها):
در این مرحله، شخص باید گزینههای مختلفی که برای دستیابی به هدفش ممکن است وجود داشته باشد، بررسی کند. شخص باید به دنبال راهکارهای مختلفی برای دستیابی به هدف خود باشد و سپس بهترین گزینه را انتخاب کند.
Will (اراده):
در این مرحله، شخص باید برای انتخاب بهترین گزینه و دستیابی به هدف خود تصمیمگیری کند. شخص باید برای دستیابی به اهداف خود اراده قوی داشته باشد و برای رسیدن به اهداف خود تلاش کند.
مدل GROW به شخص کمک میکند تا بهترین راهکارها را برای دستیابی به هدف خود پیدا کند. این مدل در سطوح مختلفی از کوچینگ، از جمله کوچینگ شخصی، کوچینگ تیمی و کوچینگ سازمانی، مورد استفاده قرار میگیرد.
مراحل اجرای مدل GROW
برای اجرای مدل GROW، مراحل زیر لازم است:
بررسی و تعیین هدف: در این مرحله، شخص باید هدف خود را به طور دقیق و واضح تعیین کند. هدف باید قابل اندازهگیری و قابل دستیابی باشد.
ارزیابی واقعیت: در این مرحله، شخص باید وضعیت فعلی خود را ارزیابی کند و بررسی کند که در حال حاضر در چه وضعیتی است. برای مثال، شخص باید از خود بپرسد که چه موانعی برای دستیابی به هدف دارد و چه منابعی برای دستیابی به هدف در دسترس دارد.
شناسایی گزینهها: در این مرحله، شخص باید گزینههای مختلفی که برای دستیابی به هدفش ممکن است وجود داشته باشد، بررسی کند. شخص باید به دنبال راهکارهای مختلفی برای دستیابی به هدف خود باشد و سپس بهترین گزینه را انتخاب کند.
تعیین اراده: در این مرحله، شخص باید برای انتخاب بهترین گزینه و دستیابی به هدف خود تصمیمگیری کند. شخص باید برای دستیابی به اهداف خود اراده قوی داشته باشد و برای رسیدن به اهداف خود تلاش کند.
بعضی از کوچینگرها ممکن است از مراحل اضافی نیز برای اجرای مدل GROW استفاده کنند، مانند بررسی عواقب هر گزینه و بررسی پیشرفت در طول زمان. اما مراحلی که در بالا ذکر شد، اساس این مدل هستند و میتوانند به شخص کمک کنند تا بهترین راهکار برای دستیابی به هدفش پیدا کند.
برای مثال
فرض کنید که یک شخص به عنوان مدیریت یک شرکت کوچینگ شود و قصد دارد عملکرد تیم را بهبود بخشد. این شخص میتواند از مدل GROW برای تعیین هدف و ارتقای عملکرد تیم استفاده کند.
در ادامه، مراحل اجرای مدل GROW برای تیم مدیریت فرضی را شرح میدهیم:
۱. تعیین هدف: در این مرحله، مدیر باید هدف خود را به طور دقیق و واضح تعیین کند. به عنوان مثال، هدف مدیر ممکن است افزایش تعداد پروژههای انجام شده توسط تیم در هفته باشد.
۲. ارزیابی واقعیت: در این مرحله، مدیر باید وضعیت فعلی تیم را ارزیابی کند و بررسی کند که در حال حاضر در چه وضعیتی است. برای مثال، مدیر میتواند بررسی کند که چه موانعی برای افزایش تعداد پروژهها وجود دارد و چه منابعی برای دستیابی به هدف در دسترس است. ممکن است مدیر برای بررسی واقعیت با اعضای تیم مصاحبه کند.
۳. شناسایی گزینهها: در این مرحله، مدیر باید گزینههای مختلفی که برای افزایش تعداد پروژهها وجود دارد، بررسی کند. به عنوان مثال، مدیر میتواند به دنبال راهکارهای مختلفی برای افزایش تعداد پروژهها باشد، مانند افزایش تعداد کاربران، افزایش تعداد برنامههای تبلیغاتی و غیره.
۴. تعیین اراده: در این مرحله، مدیر باید برای انتخاب بهترین گزینه و دستیابی به هدف خود تصمیمگیری کند. به عنوان مثال، مدیر ممکن است تصمیم بگیرد که افزایش تعداد کاربران بهترین راهکار برای دستیابی به هدف خود است. سپس، او باید برای دستیابی به این هدف راهکارهایی مانند بهبود تبلیغات و تبلیغ در شبکههای اجتماعی را پیشنهاد دهد و اعضای تیم را برای اجرای این راهکارها آماده کند.
با اجرای این مراحل، مدیر میتواند عملکرد تیم را بهبود بخشد و به هدف خود دست یابد.
در ادامه به بیان جزئیات بیشتر در مورد هر یک از مراحل مدل GROW میپردازیم:
۱. تعیین هدف: در این مرحله، شخص باید هدف خود را به طور دقیق و واضح تعیین کند. هدف باید قابل اندازهگیری و قابل دستیابی باشد. برای تعیین هدف، شخص باید به دنبال پاسخ به سوالاتی مانند “چه کاری را میخواهم انجام دهم؟” و “چه نتایجی را میخواهم ببینم؟” باشد. هدف ممکن است مربوط به عملکرد شغلی، توسعه شخصی، یا هر زمینه دیگری باشد.
۲. ارزیابی واقعیت: در این مرحله، شخص باید وضعیت فعلی خود را ارزیابی کند و بررسی کند که در حال حاضر در چه وضعیتی است. شخص باید برای ارزیابی واقعیت از سوالاتی مانند “در حال حاضر در کجا هستم؟” و “چه موانعی برای دستیابی به هدف دارم؟” استفاده کند. این مرحله به شخص کمک میکند تا بتواند موانع و فرصتهای خود را برای دستیابی به هدفش شناسایی کند.
۳. شناسایی گزینهها: در این مرحله، شخص باید گزینههای مختلفی را که برای دستیابی به هدفش ممکن است وجود داشته باشد، بررسی کند. این گزینهها ممکن است شامل راهکارهای مختلف، تکنیکهای جدید، یا تغییر در رفتار و عملکرد شخص باشد. شخص باید از سوالاتی مانند “چه گزینههایی برای دستیابی به هدفم وجود دارد؟” و “چه مزایا و معایبی هر گزینه دارد؟” استفاده کند.
۴. تعیین اراده: در این مرحله، شخص باید برای انتخاب بهترین گزینه و دستیابی به هدف خود تصمیمگیری کند. شخص باید به سوالاتی مانند “کدام گزینه برای دستیابی به هدفم بهترین است؟” و “چه گامهایی باید برای دستیابی به هدفم انجام دهم؟” پاسخ دهد. در این مرحله، شخص باید یک برنامه عمل مشخص برای دستیابی به هدفاش تعیین کند و گامهای لازم برای اجرای برنامه را تعیین کند.
مثال دیگر
برای مثال، فرض کنید که یک کارمند در یک شرکت فناوری اطلاعاتی کار میکند و قصد دارد به عنوان مدیر بخشی در این شرکت فعالیت کند. این کارمند میتواند از مدل GROW برای تعیین هدف خود استفاده کند. در ادامه، مراحل تعیین هدف در مدل GROW را برای این کارمند شرح میدهیم:
تعیین هدف: در این مرحله، کارمند باید هدف خود را به طور دقیق و واضح تعیین کند. به عنوان مثال، هدف کارمند ممکن است این باشد که به مدیریت بخشی از شرکت فعالیت کند. این هدف مشخص و قابل اندازهگیری است.
ارزیابی واقعیت: در این مرحله، کارمند باید وضعیت فعلی خود را ارزیابی کند و بررسی کند که در حال حاضر در چه وضعیتی است. به عنوان مثال، کارمند باید بررسی کند که در حال حاضر در چه سطحی از شرکت فعالیت میکند و چه مهارتهایی برای مدیریت بخشی نیاز دارد.
شناسایی گزینهها: در این مرحله، کارمند باید گزینههای مختلفی را که برای دستیابی به هدفش ممکن است وجود داشته باشد، بررسی کند. به عنوان مثال، کارمند میتواند از سوالاتی مانند “آیا باید دورههای مدیریتی بیشتری بگذرانم؟” و “آیا باید تجربه کاری بیشتری کسب کنم؟” استفاده کند.
تعیین اراده: در این مرحله، کارمند باید برای انتخاب بهترین گزینه و دستیابی به هدف خود تصمیمگیری کند. به عنوان مثال، کارمند ممکن است تصمیم بگیرد که باید دورههای مدیریتی بیشتری بگذراند و تجربه کاری بیشتری کسب کند تا به مدیریت بخشی برسد. سپس باید برنامه عمل مشخصی برای دستیابی به هدف خود تعیین کرده و گامهای لازم را برای اجرای برنامه انجام دهد.
راهنمایی بیشتری در مورد شناسایی گزینهها
شناسایی گزینهها یکی از مراحل مهم در مدل GROW است که به کارمندان کمک میکند تا گزینههای مختلفی را که برای دستیابی به هدفشان ممکن است وجود داشته باشد، بررسی کنند. در ادامه چند نکته مهم در مورد شناسایی گزینهها در مدل GROW را برای شما شرح میدهیم:
تفکر خلاق: در این مرحله، باید تفکر خلاقانه داشته باشید و به دنبال گزینههای مختلف برای دستیابی به هدف خود باشید. میتوانید از ایدهپردازی، نوشتن مفهومی و خلاصهسازی مشکلات استفاده کنید تا به ایدههای جدید برسید.
گفتگو با دیگران: گفتگو با افرادی که تجربه و دیدگاه متفاوتی دارند، میتواند به شما کمک کند تا گزینههای مختلفی برای دستیابی به هدف خود پیدا کنید. در این گفتگوها، میتوانید از سوالاتی مانند “شما چه راهکاری برای دستیابی به هدفم پیشنهاد میدهید؟” و “آیا تجربه کاری یا دورههای آموزشی خاصی را پیشنهاد میدهید؟” استفاده کنید.
مطالعه: مطالعه در مورد روشها و راهکارهای مختلفی که برای دستیابی به هدف مورد نظرتان وجود دارد، میتواند به شما کمک کند تا گزینههای مختلفی را برای دستیابی به هدف تشخیص دهید. به عنوان مثال، میتوانید از کتب، مقالات و وبسایتهای مرتبط با حوزه کاری خود استفاده کنید.
تحلیل و بررسی: بررسی و تحلیل گزینههای مختلفی که برای دستیابی به هدفتان وجود دارد، میتواند به شما کمک کند تا بهترین گزینه را انتخاب کنید. در این مرحله، میتوانید هر گزینه را با توجه به مزایا و معایب آن بررسی کنید و سپس تصمیمگیری کنید که کدام گزینه بهتر است.
در کل، شناسایی گزینهها در مدل GROW به شما کمک میکند تا گزینههای مختلفی را برای دستیابی به هدفتان شناسایی کنید و سپس بهترین گزینه را انتخاب کنید.
روشهایی برای انتخاب بهترین گزینه
انتخاب بهترین گزینه برای دستیابی به هدف در مدل GROW میتواند مرحله مهمی باشد. در ادامه چند روش برای انتخاب بهترین گزینه را برای شما شرح میدهیم:
ارزیابی مزایا و معایب: برای انتخاب بهترین گزینه، باید به دنبال گزینهای باشید که مزایای بیشتری نسبت به معایب دارد. برای این منظور، میتوانید مزایا و معایب هر گزینه را در نظر بگیرید و سپس تصمیمگیری کنید کدام گزینه بهتر است.
ارزیابی پتانسیلها: برای انتخاب بهترین گزینه، باید به دنبال گزینهای باشید که دارای پتانسیل بیشتری برای دستیابی به هدف است. برای این منظور، میتوانید پتانسیلهای هر گزینه را در نظر بگیرید و سپس تصمیمگیری کنید کدام گزینه بهتر است.
ارزیابی میزان اجرایی بودن: برای انتخاب بهترین گزینه، باید به دنبال گزینهای باشید که قابلیت اجرایی بیشتری دارد. برای این منظور، میتوانید میزان اجرایی بودن هر گزینه را در نظر بگیرید و سپس تصمیمگیری کنید کدام گزینه بهتر است.
آزمون و خطا: برای انتخاب بهترین گزینه، ممکن است لازم باشد تعدادی از گزینهها را آزمایش کنید و با تجربه و خطا به بهترین گزینه برسید. در این روش، باید به دقت نتایج آزمایشها را بررسی کرده و از تجربه خود در انتخاب بهترین گزینه استفاده کنید.
در کل، انتخاب بهترین گزینه برای دستیابی به هدف در مدل GROW نیازمند ارزیابی مزایا و معایب، پتانسیلها و میزان اجرایی بودن گزینهها است و ممکن است نیاز به آزمون و خطا هم باشد.
راهنمایی بیشتری در مورد تحلیل و بررسی گزینهها
تحلیل و بررسی گزینهها یکی از مراحل مهم در مدل GROW است که به شما کمک میکند تا بهترین گزینه را برای دستیابی به هدفتان انتخاب کنید. در ادامه چند نکته مهم در مورد تحلیل و بررسی گزینهها در مدل GROW را برای شما شرح میدهیم:
ارزیابی مزایا و معایب: برای تحلیل و بررسی گزینهها، باید به مزایا و معایب هر گزینه توجه کنید. برای این منظور، میتوانید لیستی از مزایا و معایب هر گزینه تهیه کنید و سپس آن را با دقت بررسی کنید.
ارزیابی هزینه و فایده: برای تحلیل و بررسی گزینهها، باید به هزینه و فایده هر گزینه توجه کنید. برای این منظور، میتوانید لیستی از هزینهها و فواید هر گزینه تهیه کنید و سپس آن را با دقت بررسی کنید.
ارزیابی پتانسیلها: برای تحلیل و بررسی گزینهها، باید به پتانسیلهای هر گزینه توجه کنید. برای این منظور، میتوانید لیستی از پتانسیلهای هر گزینه تهیه کنید و سپس آن را با دقت بررسی کنید.
تحلیل SWOT: تحلیل SWOT یک ابزار مفید برای تحلیل و بررسی گزینهها است. در این روش، باید به نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصتها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) هر گزینه توجه کنید و سپس تحلیلی جامع از گزینهها برای خود ایجاد کنید.
تحلیل تصمیم: تحلیل تصمیم یک ابزار مفید دیگر برای تحلیل و بررسی گزینهها است. در این روش، باید به سوالاتی مانند «چه مشکلی حل میشود؟»، «آیا هدفهای ما با گزینه انتخابی سازگار است؟» و «آیا گزینه انتخابی قابل اجرا است؟» پاسخ داد و سپس تصمیمی را برای انتخاب بهترین گزینه بگیرید.
روشهایی برای انجام گفتگوهای مؤثر با دیگران
گفتگوهای مؤثر با دیگران میتوانند به شما کمک کنند در برقراری روابط موثر با دیگران و دستیابی به هدفهای خود موفق باشید. در ادامه چند روش برای انجام گفتگوهای مؤثر با دیگران را برای شما شرح میدهیم:
فرمول بندی مسئله: برای انجام گفتگوی مؤثر با دیگران، باید مسئله را به شکل دقیقی فرمول بندی کنید. برای این منظور، میتوانید به دنبال جزئیات بیشتری در مورد مسئله بگردید و سپس آن را به شکل دقیقی فرمول بندی کنید.
گوش دادن فعال: گوش دادن فعال به دیگران یکی از مهارتهای مهم در انجام گفتگوهای مؤثر است. برای این منظور، باید به دیگران با تمرکز گوش دهید و به سوالات آنها پاسخ دهید.
استفاده از ارتباط بدنی مؤثر: استفاده از ارتباط بدنی مؤثر میتواند به شما کمک کند تا در انجام گفتگوهای مؤثر با دیگران موفق باشید. برای این منظور، باید به نگاه دیگران، اشارههای بدنی و بیانات غیرکلامی آنها توجه کنید و با استفاده از این ارتباط بدنی، با آنها ارتباط برقرار کنید.
سوالات باز: استفاده از سوالات باز میتواند به شما کمک کند تا در انجام گفتگوهای مؤثر با دیگران موفق باشید. برای این منظور، باید به سوالاتی مانند «چه اتفاقی رخ داد؟»، «چگونه میتوانیم بهترین راه حل را پیدا کنیم؟» و «چه ایدهای دارید؟» پاسخ دهید و به این شکل با دیگران ارتباط برقرار کنید.
تاکید بر نقاط مشترک: تاکید بر نقاط مشترک میتواند به شما کمک کند تا در انجام گفتگوهای مؤثر با دیگران موفق باشید. برای این منظور، باید به نقاط مشترکی که با دیگران دارید توجه کنید و سپس برای دستیابی به هدفهای مشترک با آنها همکاری کنید.
مثالی از کاربرد روش GROW در زندگی روزمره
میتوان از روش GROW در زندگی روزمره برای حل مشکلات و رسیدن به اهداف کوچک و بزرگ استفاده کرد. برای مثال، فرض کنید شما میخواهید وزن خود را کاهش دهید. در این حالت، میتوانید از روش GROW استفاده کنید:
۱. Goal (هدف): هدف شما این است که وزن خود را در ۳ ماه آینده به ۷۵ کیلوگرم کاهش دهید.
۲. Reality (واقعیت): برای رسیدن به هدف، باید واقعیتهای فعلی را مورد بررسی قرار دهید. برای مثال، شاید برای کاهش وزن، باید سبک غذایی خود را تغییر دهید یا ورزش بیشتری انجام دهید.
۳. Options (گزینهها): در این مرحله، باید گزینههای مختلفی را برای رسیدن به هدف تعریف کنید. مثلاً، شما میتوانید سبک غذایی خود را تغییر دهید، ورزشهای مختلفی را امتحان کنید یا با یک مربی ورزشی مشورت کنید.
۴. Will (اراده): در این مرحله، باید اقدامات لازم برای رسیدن به هدف را تعیین کنید و برنامه عملیاتی برای دستیابی به هدف اجرا کنید. مثلاً، شما میتوانید با تغییر سبک غذایی خود، از خوردن غذاهای پرکالری و چربیبالا خودداری کنید، ورزشهای منظمی را انجام دهید و با یک مربی ورزشی مشورت کنید.
در نتیجه، با استفاده از روش GROW، میتوانید به شکل مؤثری به هدف خود برسید و با داشتن برنامه عملیاتی دقیق، به دستیابی به اهداف خود نزدیک شوید.